شماره ٥١٠: بيا اى راحت جانم که جان من فداى تو

غزلستان :: شاه نعمت‌الله ولی :: غزليات - بخش دوم

افزودن به مورد علاقه ها
بيا اى راحت جانم که جان من فداى تو
سر سودائى عاشق فداى خاک پاى تو
دلم خلوت سراى تست غيرى در نمى گنجد
به جان تو که جان من ندارد کس بجاى تو
ز خورشيد جمال تو جهانى نور مى يابد
تو سلطانى به حسن امروز و مه رويان گداى تو
ندارم دستت از دامن گرم سر مى رود در سر
کشم بار همه عالم براى که براى تو
به عشقت گر شوم کشته حيات جاودان يابم
چه خوش باشد فناى من اگر يابم بقاى تو
خيالت نقش مى بندم به هر صورت که بنمائى
توئى نور دو چشم من که مى بينم لقاى تو
محب نعمت اللهم کز او بوى تو مى آيد
از آن دارم هواى او که او دارد هواى تو



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید