شماره ٤٥٦: دور شو اى عقل، نادانى مکن

غزلستان :: شاه نعمت‌الله ولی :: غزليات - بخش دوم

افزودن به مورد علاقه ها
دور شو اى عقل، نادانى مکن
با سبک روحان گران جانى مکن
عشقبازى کار بيکاران بود
اين چنين کارى نمى دانى مکن
اى که گوئى دل عمارت مى کنم
ما نمى خواهيم ويرانى مکن
چون ترا ايمان به کفر زلف نيست
دعوى دين مسلمانى مکن
در خمارى لاف از مستى مزن
بنده اى با ما تو سلطانى مکن
دست وادار از سر زلف نگار
خويش پابند پريشانى مکن
نعمت الله يار سرمستان بود
دوستى با وى چو نتوانى مکن



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید