عالم سرآبى و سرابى است نظر کن
بنگر که سراب و سرآبى است نظر کن
نقشى و خيالى است از آن رو که خيال است
در ديده ما صورت خوابى است نظر کن
اما نظرى کن به حقيقت که توان ديد
عالم همه چون جام و حبابى است نظر کن
آب است حباب است در اين بحر هويدا
اين هر دو بهم جام شرابى است نظر کن
گر در يتيم است و گر لؤلؤ لا لا است
در اصل همه قطره آبى است نظر کن
هر ذره که بينى بتو خورشيد نمايد
روشن بنگر ماه نقابى است نظر کن
در کوى خرابات بجو سيد ما را
مى بين که چه خوش مست خرابى است نظر کن