شماره ٤٢٩: من به او زنده توئى زنده به جان

غزلستان :: شاه نعمت‌الله ولی :: غزليات - بخش دوم

افزودن به مورد علاقه ها
من به او زنده توئى زنده به جان
اين چنين زنده نباشد آنچنان
نوش کن آب حيات معرفت
تا چو خضر زنده مانى جاودان
صورت نقشى که آيد در نظر
چون خيال اوست بر چشمش نشان
ساقيم مست است و جام مى بدست
در سرابستان جان عاشقان
موج و دريا نزد ما هر دو يکى است
يک حقيقت در ظهور است اين و آن
جمله اشياء نشان نام اوست
گرچه او را نيست خود نام و نشان
گفته سيد حيات جان ماست
لاجرم در جان ما باشد روان



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید