شماره ٤٠٣: داريم حضورى و سرابى که چه گويم

غزلستان :: شاه نعمت‌الله ولی :: غزليات - بخش دوم

افزودن به مورد علاقه ها
داريم حضورى و سرابى که چه گويم
جامى که چه پرسى و شرابى که چه گويم
در کوى خرابات مغان همدم جاميم
مستيم و خرابيم و خرابى که چه گويم
مستانه بتم از در ميخانه درآمد
بربسته نقابى و نقابى که چه گويم
خوش نقش خيالى است که بستيم به ديده
بينيم درين خواب و به خوابى که چه گويم
از آتش عشقش دل بيچاره کباب است
سوزى و کبابى و کبابى که چه گويم
در مجلس ما مطرب عشاق درآمد
بنواخت ربابى و ربابى که چه گويم
با عشق بسر مى بر و با عقل مياميز
کاين عقل حجاب است و حجابى که چه گويم
مائيم و مى و خلوت ميخانه و ساقى
داريم هواى خوش و آبى که چه گويم
گر کام دلم دلبر عيار برآرد
والله که ثواب است و ثوابى که چه گويم
گر يک نفسى بى مى و معشوق بر آرى
پرسند حسابى و حسابى که چه گويم
از گفته سيد دو سه بيتى بنوشتم
خوش شعر لطيفى و کتابى که چه گويم



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید