هر چه داريم ما از او داريم
لاجرم جمله را نکو داريم
بحر داريم در نظر شب و روز
تا نگوئى همين سبو داريم
روى محبوب خويش مى بينيم
زلف معشوق مو به مو داريم
آينه در نظر همى آريم
خود و معشوق روبرو داريم
نقد گنجينه حدوث و قدم
هر چه خواهى ز ما بجو داريم
عين آب حيات مى نوشيم
اين چنين آب خوش بجو داريم
شيخ وقتيم اگر چه سرمستيم
خرقه اى هم پروپرو داريم
قول سيد به ذوق مى گوئيم
عالمى را همه نکو داريم