شماره ٣٣٧: رخت بر بستيم و دل برداشتيم

غزلستان :: شاه نعمت‌الله ولی :: غزليات - بخش دوم

افزودن به مورد علاقه ها
رخت بر بستيم و دل برداشتيم
آمده نا آمده پنداشتيم
چون خيالى مى نمايد کاينات
بود و نابودش يکى انگاشتيم
در زمين بوستان دوستان
سالها تخم محبت کاشتيم
مدتى بستيم نقشى در خيال
بر سواد ديده اش بنگاشتيم
عاقبت ديديم جز نقشى نبود
از خيال آن نقش را بگذاشتيم
در خرابات فنا ساکن شديم
عاشقانه چاه جاه انباشتيم
تا خليل الله درآمد در کنار
نعمت الله از ميان برداشتيم



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید