شماره ٢٧١: باز رستيم از وجود و از عدم

غزلستان :: شاه نعمت‌الله ولی :: غزليات - بخش دوم

افزودن به مورد علاقه ها
باز رستيم از وجود و از عدم
گرنباشد اين و آن ما را چه غم
جام مى داريم و مى نوشيم مى
کى بود ما را هواى جام جم
مجلس عشق است وما مست خراب
جان وجانان شاد بنشسته به هم
همدم ما ساغر پر مى مدام
خوش بود باهمدم خود دم به دم
لطف او ما را نوازش مى کند
باشد او در جمله عالم محتشم
هرچه موجود است در دار وجود
جمله موجودند از نور قدم
نعمت الله نقد گنج عشق اوست
هرکه نقد او بود او را چه کم



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید