شماره ٢٢٧: مجمع صاحبدلان زلف پريشان يافتم

غزلستان :: شاه نعمت‌الله ولی :: غزليات - بخش دوم

افزودن به مورد علاقه ها
مجمع صاحبدلان زلف پريشان يافتم
اين چنين جمعيتى در جمع ايشان يافتم
بسته ام زنار زلفش بر ميان چون عاشقان
درهواى کفر زلفش نور ايمان يافتم
درحضور زاهدان ذوقى نمى يابم تمام
حاليا خوش لذتى در بزم رندان يافتم
از خرابى يافتم بسيار معمورى دل
گنج سلطانى بسى در کنج ويران يافتم
آنکه من گم کرده بودم باز مى جستم مدام
چون بديدم خويش را از خويشتن آن يافتم
مير ميخانه مرا خمخانه اى بخشيده است
لاجرم از دولتش ذوق فراوان يافتم
نعمت الله يافتم رندانه جام مى بدست
ساقى سرمست ديدم جان وجانان يافتم



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید