آتش عشقش خوشى افروختم
نام و ننگ و نيک و بد را سوختم
سوختم پروانه جان و دلم
شمع جمع عاشقان افروختم
خرقه ناموس بدريدم دگر
جامه رندانه اى بردوختم
گوهرى بخريدم از صراف عشق
نقد و نسيه در بها بفروختم
عالم عشقم چو من عالم کجاست
عالمى را علم عشق آموختم
نعمت الله حاصل عمر من است
حاصل عمر خوشى اندوختم