شماره ١٦٥: ديشب به خواب ديدم نقش خيال رويش

غزلستان :: شاه نعمت‌الله ولی :: غزليات - بخش دوم

افزودن به مورد علاقه ها
ديشب به خواب ديدم نقش خيال رويش
ديدم که مى کشيدم مستانه سو به سويش
بگرفت درکنارم ترسا بچه به صد ناز
بسته ميان به زنار بگشوده بود مويش
عيسى دم است يارم من زنده دل از آنم
با هر که دم برآرم باشم بگفت و گويش
عالم شده منور از نور طلعت او
خوشبو بود جهانى از زلف مشکبويش
گنجى است عشق جانان درکنج دل دفينه
گر ميل گنج دارى در کنج دل بجويش
ساقى بيار جامى بر فرق ما فرو ريز
اين خرقه در برما لطفى کن و بشويش
مانند بلبل مست بر روى گل فتادم
از عشق نعمت الله بنهاده روبرويش



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید