شماره ١٥٢: خم مى در جوش و جانم در خروش

غزلستان :: شاه نعمت‌الله ولی :: غزليات - بخش دوم

افزودن به مورد علاقه ها
خم مى در جوش و جانم در خروش
عقل مى گويد که راز خود بپوش
عاقلى مى خورد و عقل از دست رفت
اوفتاده بى خود و بى عقل و هوش
تا ننوشى مى ندانى ذوق مى
ذوق اگر مى بايدت مى را بنوش
خم مى در جوش و ساقى در حضور
در سراى ما و ما در جنب و جوش
ساقى ما خرقه مى شويد به مى
آفرين بر دست او و شستشوش
در خرابات فنا مست و خراب
مى کشندم چون سبو رندان به دوش
سيدم مستانه مى گويد سخن
عاشقانه گوش کن يک دم خموش



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید