عاشق و مست و رندم جان باز
در ميخانه را گشادم باز
الصلا اى حريف مى خواران
قدمى نه بيا و خود در باز
شاهد غيب و ساقى عشقيم
مطربا ساز عشق ما بنواز
برو اى عقل حيله را بگذار
تو و زهد و نماز و ما و نياز
در خرابات رند اوباشيم
دعوت ما چه مى کنى به نماز
محرم راز خلوت جانيم
يک زمان خانه را به ما پرداز
سيد ما به عشق بنده ماست
اوست محمود و نعمت الله اياز