قطره قطره جمع کن دريا نگر
آب را مى نوش و ذوق ما نگر
گرنه اى احوال يکى را دو مبين
سر بسر يکتاى بى همتا نگر
آينه گر صد نمايد ور هزار
در صفاى هر يکى او را نگر
هر چه بينى مظهر اسماى اوست
مظهر ما در همه اشيا نگر
آفتابى مى نگر در ذره ها
يک نظر در روى مه سيما نگر
گر تو مى پرسى که جاى او کجاست
جاى آن بيجاى ما هر جا نگر
نعمت الله را به نور او ببين
چشم بگشا ديده بينا نگر