نيست شو تا هست گردى اى پسر
ور نگردى پست گردى اى پسر
غيرت ار دارى ز غيرش درگذر
حيف اگر پا بست گردى اى پسر
دست دستان زيردست خود کنى
گر چو ما زان دست گردى اى پسر
خوش درآ در بحر بى پايان ما
تا به ما پيوست گردى اى پسر
عاشقى بگذاشتى ديوانه اى
گرد عقل پست گردى اى پسر
زاهد مخمور بارى هيچ نيست
مى بخور تا مست گردى اى پسر
در طريق سيد سرمست ما
نيست شو تا هست گردى اى پسر