شماره ٣٧٤: گر بر در وصالت اميد بار بودى

غزلستان :: خاقانی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
گر بر در وصالت اميد بار بودى
بس ديده کز جمالت اميدوار بودى
اين فتنه ها نرفتى از روزگار بر ما
گرنه جمال رويت در روزگار بودى
ما را غم فراقت بحرى است بى کرانه
اى کاش با چنين غم دل در کنار بودى
يارب چه رونق استى بازار ساحرى را
گر چون دو چشمت او را يک کيسه دار بودى
گر بر فلک رسيدى از روى تو خيالى
در چشم هر ستاره صد لاله زار بودى
رفتى چو آن گل ما از بهر صيد گلشن
گل را به چشم بلبل کى اعتبار بودى
خاقانى ار نبودى مداح خوبى تو
خاقان اکبر او را کى خواستار بودى



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید