شماره ٣٣٧: تا حلقه هاى بهم برشکسته اى

غزلستان :: خاقانی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
تا حلقه هاى بهم برشکسته اى
بس توبه هاى ما که بهم درشکسته اى
گاه از ستيزه گوش فلک برکشيده اى
گاه از کرشمه ديده اختر شکسته اى
دانم که مه جبينى اى آسمان شکن
اما ندانم آنکه چه لشکر شکسته اى
آهسته تر، نه ملک خراسان گرفته اى
و آسوده تر، نه رايت سنجر شکسته اى
در شاه راه عشق تو هر محملى که بود
بر دل شکستگان قلندر شکسته اى
در گوشه ها هزار جگر گوشه خورده اى
وز کبر گوشه کله اندر شکسته اى
يک مشت خاک غارت کردن نه مشکل است
بس کن که نه طلسم سکندر شکسته اى
درهم شکسته اى دل خاقانى از جفا
تاوان بده ز لعل که گوهر شکسته اى
خاقانيا نشيمن شروان نه جاى توست
بر پر سوى عراق نه شهپر شکسته اى
رو کز کمان گروهه خاطر به مهره اى
بر چرخ، پر تير سخنور شکسته اى



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید