شماره ٣١٦: ماه نو و صبح بين پياله و باده

غزلستان :: خاقانی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
ماه نو و صبح بين پياله و باده
عکس شباهنگ بر پياله فتاده
روز به شب کرده اى به تيرگى حال
شب به سحر کن به روشنائى باده
از پى آن تا حصار غم بگشائى
جام سوار آمدو قنينه پياده
جعد نشان بر جبين ساده و بنشين
زخمه برآور که نيک جعدى و ساده
تشنه عيشى جز از مغان مستان آب
کاب مغان است داد عيش تو داده
بيش ز بازار مى مخر که به بازار
هيچ ميى نيست آب برننهاده
زر به بهاى مى جوينه مکن گم
آتش بسته مده به آب گشاده
مى که دهى صاف ده چو آتش موسى
زو دم خاقانى آب خضر به زاده



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید