شماره ١٣٢: چه روح افزا و راحت بارى اى باد

غزلستان :: خاقانی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
چه روح افزا و راحت بارى اى باد
چه شادى بخش و غم بردارى اى باد
کبوتروارم آرى نامه دوست
که پيک نازنين رفتارى اى باد
به پيوند تو دارم چشم روشم
که بوى يوسف من دارى اى باد
به سوسن بوى و توسن خوى ترکم
پيام راز من بگزارى اى باد
بگوئى حال و باز آرى جوابم
که خاموش روان گفتارى اى باد
به خاک پاى او کز خاک پايش
سرم را سرمه چشم آرى اى باد
به زلف او که يک موى از دو زلفش
بدزدى و به من بسپارى اى باد
من از زلفش سخن راندن نيارم
تو بر زلفش زدن چون يارى اى باد
دلم زنهارى است آنجا، در آن کوش
که باز آرى دل زنهارى اى باد
گر او نگذارد آوردن دلم را
درو آويزى و نگذارى اى باد
چنان پنهانى و پيداست سحرت
که خاقانى توئى پندارى اى باد



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید