بوسه گه آسمان نعل سمند تو باد
نور ده آفتاب بخت بلند تو باد
خواجه جانى به لطف، شاه جهانى به قدر
گردن گردن کشان رام کمند تو باد
تا رخ و موى تو را در نرسد چشم بد
مردم آن چشمها جمله سپند تو باد
خنجر تو چون پرند روشن و با زينت است
خون دل عاشقان نقش پرند تو باد
نامزد نيکوئى بر در ايوان توست
نامزد خرمى چشم نژند تو باد
عشق تو را تا ابد جاى ز جان من است
جان مرا تا اجل قوت ز قند تو باد
من چه سگم اى دريغ کامده در بند تو
آنکه منش بنده ام بسته بند تو باد
سرمه خاقانى است خاک سر کوى تو
افسر خاقان چين نعل سمند تو باد