شماره ٩: اى پار دوست بوده و امسال آشنا

غزلستان :: خاقانی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
اى پار دوست بوده و امسال آشنا
وى از سزا بريده و بگزيده ناسزا
اى سفته در وصل تو الماس ناکسان
تا کى کنى قبول، خسان را چو کهربا
چند آورى چو شمس فلک هر شبانگهى
سر بر زمين خدمت ياران بيوفا
آن را که خصم ماست شدى يار و همنفس
با آنکه کم ز ماست شدى يار و آشنا
الحق سزا گزيدى و حقا که در خور است
پيش مسيح مائده و پيش خر گيا
بوديم گوهرى به تو افتاده رايگان
نشناختى تو قيمت ما از سر جفا
بى ديده کى شناسد خورشيد را هنر
يا کوزه گر چه داند ياقوت را بها
ما را قضاى بد به هواى تو درفکند
آرى که هم قضاى بلا باد بر قضا
اى کاش آتشى ز کنار اندر آمدى
نه حسن تو گذاشتى و نه هواى ما
حکم قضاى بود و گرنه چنين بدى
خاقانى از کجا و هواى تو از کجا



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید