قصيده

غزلستان :: خاقانی :: قصايد

افزودن به مورد علاقه ها
خوى فلک بين که چه ناپاک شد
طبع جهان بين که چه غمناک شد
آخر گيتى است نشانى بدانک
دفتر دل ها ز وفا پاک شد
سينه ما کوره آهنگر است
تا که جهان افعى ضحاک شد
گر برسد دست، جهان را بخور
زان مکن انديشه که ناپاک شد
افعى اگرچه سر زهر گشت
خوردن افعى همه ترياک شد
رخصت اين حال ز خاقانى است
کو به سخن بر سر افلاک شد



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید