مطلع دوم

غزلستان :: خاقانی :: قصايد

افزودن به مورد علاقه ها
ناگذران دل توئى کز طرب آشناترى
خاک توام به خشک جان تا به لب آتش ترى
خانه دل به چار حد وقف غم تو کرده ام
حد وفا همين بود، جور ز حد چه مى برى
بر سرآتش هوا ديگ هوس همى پزم
گرچه به کاسه سرم بر سرم آب مى خورى
مايه عمر جو به جو با تو دو نيمه مى کنم
جوجوم از چه مى کنى چيست بهانه بى زرى
بر دل من نشان غم ماند چو داغ گاز ران
تا تو ز نيل رنگرز بر گل تر نشان گرى
نور تويى و سايه من، چون گل و ابر از آن کنند
چشم تو و سرشک من، رنگرزى و گازرى
بر دل خاقانى اگر داغ جفا نهى چه شد
او ز سکان کيست خود تا بردت به داورى
از تو بهر تهى دوى دولت وصل کى رسد
خاصه که چون بقا و عز خاص شه مظفرى



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید