شماره ٣٠٢: نغمه رنگ افتاده نقش بى نشان تأثير ما

غزلستان :: بيدل دهلوی :: غزليات - بخش اول

افزودن به مورد علاقه ها
نغمه رنگ افتاده نقش بى نشان تأثير ما
مطربى کو کز سر ناخن کشد تصوير ما
سرمه تفسير حيا عنوان کتاب عبرتيم
تهمت تقرير نتوان بست بر تحرير ما
قبل و بعد عالم تجديد تجديد است و بس
نيست تقديمى که بيشى جويد از تأخير ما
بر شرار سنگ نتوان بست نام روشنى
رنگ شب دارد چراغ خانه دلگير ما
اى فلک بر آه ما چندين ميفشان دست رد
کز کمانت ناگهان زه بگسلاند تير ما
از خروش آباد طوفان جنون جوشيده ايم
بى صدا نقاش هم مشکل کشد زنجير ما
شرم هستى عالمى را در عرق خوابانده است
يک گره دارد چو شبنم رشته تسخير ما
از طلسم خاک اگر گردى دمد افشانده گير
کرد پيش از خواب ديدن خواب ما تعبير ما
پاى در دامان ناز از خويش ميبايد رميد
سايه مژگان صياديست بر نخچير ما
خاک بى آبيم اما شرم معمار قضا
تا نمى در جبهه دارد نيست بى تعمير ما
گشته خاصيت شمشير بيداد توايم
رنگ تا باقيست خون ميريزد از تصوير ما
(بيدل) افلاس آبروى مرد ميريزد بخاک
بى نيامى برد آخر جوهر از شمشير ما



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید