نام خود را تا برسوائى علم داريم ما
از ملامت کى بدل يکذره غم داريم ما
از قناعت بود ما را دستگاه همتى
چون هما در ظل بال خود کرم داريم ما
بر اميد آنکه يابيم از دهان او نشان
روى خود را جانب ملک عدم داريم ما
در حرم گه شيخ و گاهى راهب بتخانه ايم
هر کجا باشيم (بيدل) يک صنم داريم ما