شماره ٢٠٨: سعى دير و حرم بهانه ما

غزلستان :: بيدل دهلوی :: غزليات - بخش اول

افزودن به مورد علاقه ها
سعى دير و حرم بهانه ما
بر دمار از آستانه ما
بسکه در پرده دل افسرديم
تار شد شوخى ترانه ما
حرف زلف مسلسلى داريم
کيست فهمد زبان شانه ما
جلوه کرديم و هيچ ننموديم
نيست آئينه در زمانه ما
شعله رنگ تا دميد نماند
بود پرواز ما زبانه ما
خجلت اندود مزرع رقيم
آب شد تا دميد دانه ما
چون سحر گرم تازحرمانيم
دم سرديست تا زيانه ما
از مقيمان پرده رنگيم
بال و پر دارد آشيانه ما
گوشه دل گرفته ايم زدهر
چون کمان در خود است خانه ما
بفناهم زخويش نتوان رفت
در ميان غوطه زد کرانه ما
نقش پا شو سراغ ما درياب
هست ازين در رهى بخانه ما
(بيدل) از خوابهاى وهم مپرس
ما نداريم جز فسانه ما



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید