شماره ٢٠٧: سطر يقين بحک داد تکرار بيحد ما

غزلستان :: بيدل دهلوی :: غزليات - بخش اول

افزودن به مورد علاقه ها
سطر يقين بحک داد تکرار بيحد ما
اين دشت جاده گم کرد از رفت و آمد ما
افسرد شمع اميد در چين دامن شب
يک آستين نماليد آب صبح ساعد ما
شايد بپاى بوسى نازيم بعد مردن
غير از حنا مکاريد در خاک مشهد ما
در دير بوالفضوليم در کعبه ناقبوليم
يارب شکست دل کن محراب معبد ما
هر جا بخود رسيديم زين بيشتر نديديم
کاثار مقصد از ما ميجست مقصد ما
تجديد رنگ هستى بر يک و تيره نگذاشت
شغل فنارى ما شد عيش مجدد ما
افراط ناقبولى بر خاک آبرو چيد
مغز جهات گرديد از شش طرف رد ما
سير محيط خواهى بر موج و کف نظر کن
مطلق دگرچه دارد غير از مقيد ما
گفتيم از چه دانش سبقت کنيم بر خلق
تعليم هيچ بودن فرمود موبد ما
هر چند سر براريم رعنائى نداريم
انگشت زينهاريم خط ميکشد قد ما
چون شخص سايه (بيدل) صدر بساط عجزيم
تعظيم بر نخيزد از روى مسند ما



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید