شماره ١٤٧: حيرت حسنى است در طبع نگه پرورد ما

غزلستان :: بيدل دهلوی :: غزليات - بخش اول

افزودن به مورد علاقه ها
حيرت حسنى است در طبع نگه پرورد ما
شش جهت آئينه بالد گرفشانى گرد ما
مفت موهوميست گر ما نام هستى ميبريم
چون سحر گرد نفس بوده است ره آورد ما
ما بهستى از عدم پر بى بضاعت آمديم
باختن رنگى ندارد در بساط نرد ما
يک تأمل چون نفس بر آئينه پيچيده ايم
حيرت محضيم و بس گرو اشگافى گرد ما
دفتر ماهرزه تازان سخت بى شيرازه است
کو حياتانم کشد خاک بيابان گرد ما
چون سحر بيهوده از حسرت نفس ها سوختيم
آتشى روشن نشد آخر زآه سرد ما
نسخه وحشت سواد چشم آهو خوانده ايم
گر سيه گردد سراپا نيست باطل فرد ما
شعله را خاکستر خود هم کم از شمشير نيست
به که گيرد عبرت از ما دشمن نامردما
چون جرس عمرى طپيديم و زهم نگداختيم
سخت جانى چند نالد بر دل بيدرد ما
(بيدل) اقبال ضعيفيهاى ما پوشيده نيست
آفتاب عالم عجز است رنگ زرد ما



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید