شماره ١٤٢: چيست اين باغ و اين شگفتنها

غزلستان :: بيدل دهلوی :: غزليات - بخش اول

افزودن به مورد علاقه ها
چيست اين باغ و اين شگفتنها
سرآبى و سير روغن ها
موج رم ميزند چه کوه و چه دشت
چين گرفته است طرف دامنها
نرهيد از امل تجرد هم
رشته دارد قفاى سوزنها
شب ما را چراغ فرصت کو
خانه روشن کن است روزن ها
اعتبار زمانه بيکاريست
قطره گوهر شد از فسردنها
کو فضائيکه وا کنيم پرى
رفت پرواز با نشيمن ها
خاک گردم ره طلب بندم
سرمه بالم بکام شيونها
فکر خود بيدماغى هوس است
سرگران شد خميد گردنها
حيف نشگافتيم پرده دل
دانه بودست مهر خرمنها
يارب از سعى بى اثر تا چند
آب کوبد کسى بهاونها
گر ننالم کجا روم (بيدل)
شش جهت بيکسى و من تنها



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید