شماره ٦٨: بدعوت هم کسى را کس نميگويد بيا اينجا

غزلستان :: بيدل دهلوی :: غزليات - بخش اول

افزودن به مورد علاقه ها
بدعوت هم کسى را کس نميگويد بيا اينجا
صلاى نان شکستن گشت بانگ آسيا اينجا
اگر با اين نگونيهاست خوان جود سر پوشش
زوضع تاج بر کشکول ميگريد گدا اينجا
فلک در خاک پنهان کرد يکسر صورت آدم
مصور گرده مى خواهد از مردم گيا اينجا
عيار ربط الفت ديگر از ياران که ميگيرد
سرو گردن چو جام و شيشه است از هم جدا اينجا
جهان نامنفعل گل کرد اثر هم موقعى دارد
عرق وارى بروى کس نمى شاشد حيا اينجا
زبيمغزى شکوه سلطنت شد ننگ کناسى
بجاى استخوان گه خورده ميگردد هما اينجا
که مى آرد پيام دوستان رفته زين محفل
مگر از نقش پائى بشنويم آواز پا اينجا
غبار صبح ديدى شرم دار از سير اين گلشن
زعبرت خاک بر سر کرده مى آيد هوا اينجا
اگر در طبع غيرت ننگ اظهار غرض باشد
کف پا ميکند سرکوبى دست دعا اينجا
طرب عمريست با ساز کدورت برنمى آيد
سياهى پيشتاز افتاد از رنگ حنا اينجا
روم در کنج تنهائى زمانى واکشم (بيدل)
که از دلهاى پر در بزم صحبت نيست جا اينجا



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید