شماره ٤٧: اى موج زن بهار خيالت زسينه ها

غزلستان :: بيدل دهلوی :: غزليات - بخش اول

افزودن به مورد علاقه ها
اى موج زن بهار خيالت زسينه ها
جوش پرى نشسته برون ز آبگينه ها
جور تو پنبه کار گلستان داغ دل
تيغت زبان ده دهن زخم سينه ها
سودائى تو با گهر تاج خسروان
جويد زجوش آبله، پا قرينه ها
از فضل و رحمت تو لب رشک ميگزد
بر ناخن شکسته کليد خزينه ها
در خرقه نياز گدايان درگهت
نازد بشوخى پر طاوس پينه ها
نازک دلان باغ تو چون شبنم سحر
بر روى برگ گل شکنند آبگينه ها
در قلزم خيال تو نتوان کنار جست
خلقى در آب آينه دارد سفينه ها
دلرا محبت تو همان خاکسار داشت
ويرانه را غنا نرسد از دفينه ها
چون (بيدل) آنکه مهر رخت دلنشين اوست
نقش نگين نمى شودش حرف کينه ها



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید