شماره ٣٥: اى جگرها داغدار شوق پيکان شما

غزلستان :: بيدل دهلوی :: غزليات - بخش اول

افزودن به مورد علاقه ها
اى جگرها داغدار شوق پيکان شما
چاکهاى دل نيام تيغ مژگان شما
از شکست کار ما آشفته حالان نسخه ايست
دفتر آشوب يعنى سنبلستان شما
شعله در جانى که خاک حسرت ديدار نيست
خاک در چشمى که نتوان بود حيران شما
از هجوم اشک بر مژگان گهرها چيده ايم
در تمناى نثار لعل خندان شما
يارب اين خالست يا جوش لطافتهاى حسن
مينمايد دانه سيب زنخدان شما
تا قيامت جوهر و آئينه مى جوشد بهم
از غبارم پاک نتوان کرد دامان شما
پيکر من از گداز ياس شد آب و هنوز
موج ميبالد زبان شکرا جهان شما
کى بود يارب که در بزم تبسمهاى ناز
چشم زخمم سرمه گيرد از نمکدان شما
يکسر مو خالى از پرواز شوخى نيست حسن
صد نگه خوابيده در تحريک مژگان شما
با شکست زلف نتوان اينقدر پرداختن
رنگ ما هم نسبتى دارد به پيمان شما
کوشش ما پاى خواب آلوده دامان ماست
جز شما سر برنيارد از گريبان شما
(بيدل) آشفته ما بوى جمعيت نبرد
تابکى در حلقه زلف پريشان شما



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید