شماره ١٩: از حادث آفرينى طبع سقيم ما

غزلستان :: بيدل دهلوی :: غزليات - بخش اول

افزودن به مورد علاقه ها
از حادث آفرينى طبع سقيم ما
بر سايه خورد پهلوى شخص قديم ما
آفاق را در آتش و آب جنون فگند
خلد و جحيم صنعت اميد و بيم ما
دل مبرم و حقيقت ناياب مدعاست
بر طور ريخت برق فضولى کليم ما
يکتائى آفريد لب خودستاى عشق
در نقطه دهن الفى داشت ميم ما
در عالم نوازش مطلق، کجاست رد
بخشيده است بر همه خود را کريم ما
جز پيش خويش راه شکايت کجا برد
با غير صحبتى که ندارد نديم ما
چون سايه سر بخاک ادب واکشيده ايم
از زير پاى ما نکشد کس گليم ما
ميدان حيرت صف آئينه رفته ايم
شمشير ميکشد بسر خود غنيم ما
آغوش ها بحسرت ديدار باز کرد
زخم دل به تيغ تغافل دو نيم ما
شد عمرها که از نظر اعتبار خلق
غلطان گذشت گوهر اشک يتيم ما
(بيدل) زبسکه مغتنم باغ فرصتيم
گل سينه ميدرد بوداع نسيم ما



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید