شماره ٨٠٠: بر من نيستى کجائى تو
غزلستان ::
فیض کاشانی ::
غزلیات
بر من نيستى کجائى تو
اى که يکجا دمى نيائى تو
آتش هجر تو کبابم کرد
سوختم اين چنين چرائى تو
اى سراپا چنانکه مى بايد
وى که هستى چنانکه بائى تو
نيک محبوب دلربائى ليک
بى وفائى عجب بلائى تو
گل نچينند عاشقان ز درخت
اى ز خود بى خبر کرائى تو
گر چه من نيستم سزاى تو ليک
بى وفائى عجب بلائى تو
(فيض) ديوانه ميکند فرياد
بر من نيستى کجائى تو
نظرات نوشته شده