شماره ٧٧٠: غمش غمى نه که از دل بدر توان کردن

غزلستان :: فیض کاشانی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
غمش غمى نه که از دل بدر توان کردن
دلش دلى نه که در وى اثر توان کردن
نه آن حبيب که او را بدل بود رحمى
نه آن رقيب که از وى حذر توان کردن
نه قامتش بصنوبر نشان توان دادن
نه نسبت رخ او با قمر توان کردن
نه زان دهان و ميان نکته توان گفتن
نه دست با قد او در کمر توان کردن
نه تاب روى چو خورشيد او توان آورد
نه بيفروغ رخش شب بسر توان کردن
مگر ز پادشه لطف او رسد مددى
ز سينه لشگر غم را بدر توان کردن
چو (فيض) در قدمش گر سرى توان افکند
به پيش تير غمش جان سپر توان کردن



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید