شماره ٧٣٦: در ره دانش بفکر تا بتوان گام زن

غزلستان :: فیض کاشانی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
در ره دانش بفکر تا بتوان گام زن
تا که بجنبد بجنب ورنه بجنبان بفن
دست ز فکرت مدار تا که بحيرت رسى
دست طلب بعد از آن در کمر ذکر زن
ذکر چو بر دل زند واله و مذکور شو
چشم و دل و گوش و هوش جمله بدانسو فکن
ميبردت فکر و ذکر در ره عرفان و انس
تا که بمحنت کشد کار دل و جان و تن
چون بمحبت رسى جذبه رسد زآنطرف
تا کشدت سوى خود تا رهى از خويشتن
باز ندانم چها از پس آن رو دهد
گم شودت جان و تن وارهى از ما و من
چونکه گرفتى قرار در کنف لطف يار
گويدت اى پيک من رو سوى دارالمحن
باز فرستد ترا جانب دار العنا
تا بتو گردد جدا راهبر از راهزن
لطف پياپى ز يار مى نگذارد قرار
در کف او اختيار جل و عز ذوالمنن
تا کى از اقوال (فيض) دعوى دانش کنى
در ره احوال نيز يک دو سه گامى بزن



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید