شماره ٧٣٣: الهى ز عصيان مرا پاک کن

غزلستان :: فیض کاشانی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
الهى ز عصيان مرا پاک کن
در اعمال شايسته چالاک کن
چو آبى بسر ريزم از بهر غسل
دلم را چو اعضاى تن پاک کن
هجوم شياطين ز دل دور دار
قرين دلم خيل املاک کن
شراب طهورى بکامم رسان
سراپاى جان را طربناک کن
کند شاد اگر سازدم العياذ
پشيمانيم بخش و غمناک کن
بگريان مرا در غم آخرت
ازين درد آهم بر افلاک کن
ز خوفت بخون دلم ده وضو
ز احداث باطن دلم پاک کن
بريزان ز من اشک تا اشک هست
چو آبم نماند مرا خاک کن
و قلبى ففزعه عمن سواک
دهانم بذکراک مسواک کن
بعصيان سراپاى آلوده ام
سراپا ز آلودگى پاک کن
چو پاکيزه گردد ز لوث گنه
دلم آينه صاف ادراک کن
دلم را بده عزم بر بندگى
نه چون بيغمانم هوسناک کن
بخاک درت گر نيارم سجود
مکافات آن بر سرم خاک کن
دلم را ز پندار دانش بشوى
بجان قايل ماعرفناک کن
بعجب عمل مبتلايم مساز
زبان ناطق ماعبدناک کن
نگه دارم از شر آفات نفس
بتلبيس ابليس دراک کن
نشاطى بده در عبادت مرا
دل لشکر ديو غمناک کن
بحشرم بده نامه در دست راست
ز هولم در آنروز بى باک کن
ز يمن ولاى على (فيض) را
قرين مکرم به لولاک کن



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید