شماره ٧٠٢: باده در باده مست چون نشوم

غزلستان :: فیض کاشانی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
باده در باده مست چون نشوم
يار ساقى ز دست چون نشوم
رخ برافروخت چون نسوزم من
قد برافراخت پست چون نشوم
بست در پيچ زلف خم در خم
پاى دل را ز دست چون نشوم
باده او هوشيار چون باشم
ساقى او مى پرست چون نشوم
اوست قبله سجود چون نکنم
اوست بت بتپرست چون نشوم
هست او من چسان نباشم نيست
هستيم اوست هست چون نشوم
دل اشکسته ميخرد دلدار
طالب اين شکست چون نشوم
گفت اگر عاشقى فنا شو (فيض)
راه عذرم ببست چون نشوم



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید