شماره ٦٧٠: ما ديده اشکبار داريم

غزلستان :: فیض کاشانی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
ما ديده اشکبار داريم
در سينه دلى فکار داريم
دستى بجفا اگر گشائى
آهسته که شيشه بار داريم
بر آتش عشق او کبابيم
رو سرخ و درون زار داريم
چون شعله آتشيم در رقص
مستيم و هواى يار داريم
بوئى چو ز شهر يار آمد
ما روى بدان ديار داريم
ما را با شهر نيست کارى
ما کار بشهر يار داريم
زآنروز که وعده لقا کرد
ما چشم در انتظار داريم
بر مقدم يار لعل و گوهر
از ديده و دل نثار داريم
زاهد ار عشق ننگ داند
ما نيز از زهد عار داريم
تو رطل گران سبک بما ده
با خشک گران چه کار داريم
پر کن جامى که اين سر ما
چون گشت تهى خمار داريم
گر مى اينست ساقى امسال
ما دعوى غبن پار داريم
ما را تو غلام خويش مشمر
در خيل سگان شمار داريم
بر درگه تو براى عزت
خود را چون (فيض) خوار داريم



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید