شماره ٦٤٣: از سر کويت اى نگار ميروم و نميروم

غزلستان :: فیض کاشانی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
از سر کويت اى نگار ميروم و نميروم
از بر و بوم اين ديار ميروم و نميروم
زد بجگر ز غمزه نيش راند مرا ز نزد خويش
خسته جگر ز بزم يار ميروم و نميروم
جان و دلم شکار کرد دورم از اين ديار کرد
بى دل و جان از اين ديار ميروم و نميروم
گر قدمى نهى به پيش باز کشم بسوى خويش
نيست بدستم اختيار ميروم و نميروم
روى دلم بزجر خست پاى دلم بزلف بست
خسته و بسته دلفکار ميروم و نميروم
سوى من از حيا نظر ميکند و نميکند
من ز اداى او ز کار ميروم و نميروم
گه بلقاش جان و دل ميدهم و نميدهم
گاه ز خويش (فيض) وار ميروم و نميروم



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید