شماره ٦٤١: دردا که درين راه بسى رنج کشيديم

غزلستان :: فیض کاشانی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
دردا که درين راه بسى رنج کشيديم
بس راه بريديم و بمنزل نرسيديم
قومى که ره راست گزيدند و رسيدند
ما در غم تحصيل ره راست خميديم
آن قوم گر آرام گذشتند گذشتند
ما در پى آرام همه عمر طپيديم
گفتند که اين راه بمقصد دو سه گامست
طى شد همه عمر بمقصد نرسيديم
گفتند ز خود تا زهى ره نشود طى
جان رفت برون از تن و از خود برميديم
بشکافت غبار از سر خار ره و بنمود
بوديم خود آن خار که در پاى خليديم
هر تخم که در مزرعه عمر فشانديم
حيرت درويديم و بحسرت نگريديم
زابر کرمش (فيض) مگر رحمتى آيد
تا پاک شويم از دنس خود که پليديم



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید