شماره ٦٤٠: فرمان نميبرد اين دل چه سان کنم

غزلستان :: فیض کاشانی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
فرمان نميبرد اين دل چه سان کنم
کارم ز دست دل شده مشکل چه سان کنم
دست قضا بسلسلها بسته خواهشش
با اين دل اسير سلاسل چه سان کنم
روز ازل جنون و خردبخش کرده اند
مجنون بسعى بيهده عاقل چه سان کنم
نقص و کمال جمله خلايق نوشته اند
آنرا که ناقص آمده کامل چه سان کنم
با نفس خويش چون نتوانم بر آمدن
با خيل ديو راکب و راجل چه سان کنم
دل ده مرا نخست و دليرى نظاره کن
با دشمن درون من بيدل چه سان کنم
کارم گره گره شده چون زلف دلبران
يارب علاج عقده مشگل چه سان کنم
افتاده ام بدست هجوم رسوم خلق
ضبط رسوم مردم جاهل چه سان کنم
آزادگان چست بمنزل رسيده اند
با ننگ واپسى من کاهل چه سان کنم
(فيض) و دلش بهم چو نسازند در سلوک
در راه دوست قطع مراحل چه سان کنم



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید