شماره ٦٣٩: پيوسته خسته غم يارم چه سان کنم

غزلستان :: فیض کاشانی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
پيوسته خسته غم يارم چه سان کنم
در عشق آن نگار فکارم چه سان کنم
موئى شدم ز حسرت موى ميان او
موئى از او بدست ندارم چه سان کنم
بستم دلى در او و گسستم ز غير او
از بزم وصل او بکنارم چه سان کنم
چون من گداى را ره وصلش نميدهند
تاب فراق دوست ندارم چه سان کنم
چون گشت رفته رفته دلم در فراق او
اين خون اگر ز ديده نبارم چه سان کنم
از دست رفت و صبر و شکيبائيم نماند
راهى بکوى دوست ندارم چه سان کنم
روزم شبست بيرخ چون آفتاب تو
بى او هميشه در شب تارم چه سان کنم
گيرم که او نقاب برافکند و رخ نمود
چون تاب آن جمال نيارم چه سان کنم
گفتى که صبر چاره دردست (فيض) را
بر صبر نيز صبر ندارم چه سان کنم



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید