شماره ٦٠٩: من واله جمال فروزان يک کسم

غزلستان :: فیض کاشانی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
من واله جمال فروزان يک کسم
آشفته دو زلف پريشان يک کسم
سامان مرا يکى و سر من يکى بود
سودا يکى و بيسر و سامان يک کسم
هر جا بهر که روى کنم سوى او بود
بيناى يک جمالم و حيران يک کسم
جمعيتم ز جمع کمالات يک کس است
شيداى يک جميل و پريشان يک کسم
تيغ ار کشد بقصد سرم بسملش شوم
در مذبح محبت قربان يک کسم
مشرک نيم پرستش باطل نميکنم
حق بين و حق پرست بفرمان يک کسم
از هر خسى قبول عطائى نميکنم
مستغرق مواهب احسان يک کسم
چون گربگان بسفره هر کس نميروم
همچون شتر نواله خور خوان يک کسم
از خون هر که هر چه خورم يا برم چو (فيض)
روزى خور خدايم و مهمان يک کسم



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید