شماره ٦٠٥: بيائيد ياران بهم دوست باشيم

غزلستان :: فیض کاشانی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
بيائيد ياران بهم دوست باشيم
همه مغز ايمان بى پوست باشيم
نداريم پنهان ز هم عيب هم را
که تا صاف و بيغش بهم دوست باشيم
بود عيب ما و شهادت برابر
قفا هم بطورى که در روست باشيم
بود دوستى مغز و اظهار آن پوست
چه حيفست ما حامل پوست باشيم
مکافات بد را نکوئى بياريم
اگر بد کنيم آنچنان کوست باشيم
بکوشيم تا دوستى خوى گردد
بهر کو کند دشمنى دوست باشيم
نداريم کارى به پنهانى هم
همين ناظر آنچه در روست باشيم
ز اخلاق مذمومه دل پاک سازيم
بر اطوار يارى که خوشخوست باشيم
بود سينها صاف و دلها منور
چو آئينه کان مظهر روست باشيم
گريزيم ز اهل شقاق و شقاوت
طلبکار يارى که نيکوست باشيم
نداريم از دامن يار حق دست
بکوشيم تا آنچنان کوست باشيم
اگر خود سگ کوى جانان نباشيم
سگ کوى آن کو در آن کوست باشيم
خدا را اگر دوست داريم بايد
کجا در حقيقت خدا دوست باشيم
نباشيم تا با خدا دوستان دوست
کجا در حقيقت خدا دوست باشيم
بيائيد تا ناظر روى حق بين
از آنرو که آئينه اوست باشيم
بيائيد خود را بدريا رسانيم
چرا پسته آنچه در جوست باشيم
برآئيد چون (فيض) از پوست ياران
که تا جملگى مغز بى پوست باشيم



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید