شماره ٥٤٤: درد دل مرا نکند به دواى خلق

غزلستان :: فیض کاشانی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
درد دل مرا نکند به دواى خلق
بيمارى خداى بهست از شفاى خلق
رنج از خداست راحت و راحت ز خلق رنج
قربان يک بلاى خدا صد عطاى خلق
صحرا و کوه خوشترم آيد ز شهر و ده
صد ره صداى کوه بهست از نداى خلق
هر يک ترا بدام بلاى دگر کشد
اى چشم بسته روى مکن در قفاى خلق
گويند خلق راه حق اينست زينهار
مشنو مرو بسوى جهنم بپاى خلق
ميکن حذر ز پيروى ديو سيرتان
زنهار سيلى نخورى ز ابتلاى خلق
بار گرانشان بدل و جان نه و برو
ميکش براى حق دو سه روزى بلاى خلق
آزار خلق روى دلت سوى حق کند
راهيست سوى معرفت حق جفاى خلق
دانى تو (فيض) آنکه نيايد ز خلق هيچ
بگذر ز گفتگوى ملالت فزاى خلق



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید