شماره ٥٢٣: بهرزه شيفته شد دل بهر خيال دريغ

غزلستان :: فیض کاشانی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
بهرزه شيفته شد دل بهر خيال دريغ
نبرد ره بتماشاى آن جمال دريغ
بسوى عشق حقيقى نيافتيم رهى
فداى دوست نکرديم عمر و مال دريغ
ببوم سينه نکشتيم تخم مهر و وفا
نخورد هيچ دل ما غم مآل دريغ
خيال وصل بسى پخت اين دل پر شور
بدست هيچ نيامد از آن خيال دريغ
تمام عمر بعشق مجاز فانى رفت
بماند جان ز حقيقت در انفعال دريغ
نخورد جان غم جانان درينجهان روزى
گذشت در غم بيهوده ماه و سال دريغ
گذشت عمر بمهر بتان سنگين دل
بعشق حق بنموديم اشتغال دريغ
نشست زنگ حوادث بر آينه دل ما
نتافت پرتو آن حسن بى زوال دريغ
ز عشق نيست بجز نام (فيض) را افسوس
ز دوست نيست بدستش بجز خيال دريغ



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید