شماره ٤٨٧: يار آمد يار پيش دويدش

غزلستان :: فیض کاشانی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
يار آمد يار پيش دويدش
هم دل و هم جان پيش کشيدش
هر چه بخواهد بنزد وى آريد
هر چه بگويد سر بنهيدش
دل خود که بود جان خود که بود
محو شويدش محو شويدش
غيرى ابدى هستى فرو شد
بخنجر لا سر ببريدش
غير که باشد سوى چه باشد
هى بکشيدش هى بکشيدش
عشق دوست را چه حلاوتست
الصلا ياران هى بچشيدش
خامى ار گويد عشق چه باشد
آتش بزنيد خوش به پزيدش
محتسبى اگر گرانى کند
رطل گرانى پيش نهيدش
عشق (فيض) را گر ديد ميهمان
از دل و از جان خوان بکشيدش



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید