شماره ٤٦٩: اى دل ار بگذرى ز عشق مجاز

غزلستان :: فیض کاشانی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
اى دل ار بگذرى ز عشق مجاز
بر تو گردد در حقيقت باز
چو به پهناى راه ميگردى
از براى حقيقت است مجاز
راه بسيار رو بمقصد کن
راه نبود مگر براى جواز
بهل اين قوم بى حقيقت را
اسب همت ز مهرشان در تاز
آتش پر شرند و پر ز شرر
ذره نيست سوز سانرا ساز
روزگارى دل ترا سوزند
تا که کردند يکدمت دمساز
آتشى در دل تو افروزند
کاين وصالست با هزاران ناز
جگرت خون کنند گه ز فراق
گاهى از وعده هاى دور و دراز
بهرشان چند آب رو ريزى
يا گذارى بخاک روى نياز
دست از دل ز مهرشان بگسل
تا کند در فضاى حق پرواز
جاى حق است دل بروب از غير
غير باطل بود بحق پرواز
حق چنين گفت در دل من (فيض)
آنچه حق گفت با تو گفتم باز



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید