شماره ٤٦٠: شب همه شب زارى بر در پروردگار

غزلستان :: فیض کاشانی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
شب همه شب زارى بر در پروردگار
روز چو شد يارى خسته دلان فکار
داد گدائى بده بر در الله دوست
داد گدايان بده از مدد کردگار
غم ز دل خستگان تا بتوانى ببر
بر در حق نالها تا بتوانى بيار
ياد قيامت بروز تا بتوانى بکن
اشک ندامت بشب تا بتوانى ببار
کيسه پر زر برو در ره مسکين بريز
کاسه چوبين فقر بر در حق شب بدار
شب همه شب جان بده در طلب مغفرت
روز چو شد نان بده از طلب کسب و کار
کن سبک از ناله شب دوش ز بار گناه
روز ز بهر کسان دوش بنه زير بار
دوش نگردد سبک از غم يک معصيت
تا نکشى از خسان جور گرانى هزار
باش چو در محفلى دل بخدا رو بخلق
چونکه بخلوت روى روى دلت سوى يار
آنچه نمودم بتو راه صوابست (فيض)
گر روى اينره رسى زود بپروردگار



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید